چالش رقابت قدرت‌های بزرگ در غرب آسیا-راهبرد معاصر
گزارش اندیشکده «شورای آتلانتیک»؛

چالش رقابت قدرت‌های بزرگ در غرب آسیا

پس از تبدیل منطقه به عرصه جنگ جهانی علیه تروریسم، اکنون غرب آسیا از دریچه روایت رقابت قدرت‌های بزرگ دیده می‌شود. مقام‌های آمریکا به‌طور گسترده منطقه را به عرصه نبرد با چین و تا حدودی روسیه تعریف می‌کند. ماتریس رقابت قدرت‌های جهانی گمراه‌کننده است، زیرا عاملیت بازیگران محلی و منطقه‌ای را رد می‌کند.
جین لوپ سمان؛ عضو ارشد غیرمقیم شورای آتلانتیک و عضو ارشد مؤسسه خاورمیانه دانشگاه ملی سنگاپور
تاریخ انتشار: شنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۱ - 22 October 2022

چالش بزرگ رقابت قدرت‌های بزرگ در خاورمیانه جدید

 

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ اوایل اکتبر 13 کشور صادرکننده نفت عضو «اوپک پلاس» توافق کردند برای افزایش قیمت نفت تولیدات خود را کاهش دهند؛ تصمیمی که می تواند در بحبوحه جنگ اوکراین، بحران جهانی انرژی را طولانی تر کند. 1.5 ماه پس از سفر جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا به ریاض و نخستین برخوردش با محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان تصمیم اوپک پلاس شکست بزرگی برای کاخ سفید تلقی می شود.

 

از منظر برخی تحلیلگران، عربستان سعودی و سایر پادشاهی های عرب برای دهه ها از تضمین های امنیتی آمریکا برخوردار بودند و اکنون زمانی که بسیاری از غربی ها آن را لحظه ای تعیین کننده در امور بین الملل می دانند، بی وفایی نشان می دهند. اوج ناامیدی از کشورهای عربی در کنگره نمایان می شود و سناتورها از ریاض به دلیل اینکه به متحد روسیه تبدیل شده است، انتقاد می کنند.

 

در دو سال گذشته منطقه به رقابت بزرگ میان دو بلوک عربستان سعودی و امارات و نیز ترکیه و قطر تبدیل شده بود. پس از تحولات بهار عربی در سال ۲۰۱۱، این رقابت به جنگ سرد میان دو طرف تبدیل شد و هر دو بلوک برای حفظ منافع خود در منطقه تلاش می کردند

پس از تبدیل منطقه به عرصه جنگ جهانی علیه تروریسم، اکنون خاورمیانه از دریچه روایت رقابت قدرت های بزرگ دیده می شود. مقام های آمریکا به طور گسترده خاورمیانه را به عرصه نبرد با چین و تا حدودی روسیه تعریف می کند. ماتریس رقابت قدرت های جهانی گمراه کننده است؛ زیرا عاملیت بازیگران محلی و منطقه ای را رد می کند.

 

کشورهای خاورمیانه بیش از پیش به دنبال این هستند که خود را در امتداد خطوط رقابت قدرت های بزرگ قرار ندهند و تنها می خواهند از این رقابت به عنوان اهرمی برای حفظ منافع خود استفاده کنند. برای نمونه، رأی ممتنع امارات متحده عربی در ۲۵ فوریه به نخستین قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد درباره جنگ اوکراین به این معناست که دولت های عربی حاشیه خلیج فارس به دنبال حفظ منافع ملی خود هستند.

 

علاوه بر این، دوگانگی شرکای آمریکا در خاورمیانه نشانگر پویایی منطقه ای جدید از درون است. در دو سال گذشته منطقه به رقابت بزرگ میان دو بلوک عربستان سعودی و امارات و نیز ترکیه و قطر تبدیل شده بود. پس از تحولات بهار عربی در سال ۲۰۱۱، این رقابت به جنگ سرد میان دو طرف تبدیل شد و هر دو بلوک برای حفظ منافع خود در منطقه تلاش می کردند.

 

از سال ۲۰۲۱ پس از عقب نشینی نیروهای نظامی آمریکا از خاورمیانه همه بازیگران منطقه در راستای کاهش تنش گام برداشته اند. این یعنی کشورهای منطقه خود باید اوضاع را به دست بگیرند و باعث شد ریاض و ابوظبی لفاظی های جنگ طلبانه خود را نسبت به تهران کاهش و قصد خود را برای بهبود روابط با ایران نشان دهند.

 

البته این موضوع گاهی اوقات با سیاست ایالات متحده در منطقه در تضاد بود. به عنوان نمونه در ماه ژوئیه یک روز پس از اینکه جو بایدن بر عزم خود برای جلوگیری از به وجود آمدن «ایران هسته ای» تأکید کرد و برای مقابله با ایران خواستار اتحاد دفاع هوایی خاورمیانه شد، انور قرقاش مشاور امور دیپلماتیک رئیس امارات متحده عربی پاسخ داد که کشورش بخشی از هیچ محوری علیه ایران نیست.

 

شتاب کاهش تنش در روابط میان بازیگران منطقه با امضای توافق نامه ابراهیم و موج عادی سازی روابط میان اسرائیل و چندین کشور عربی همراه شد. گرچه این توافق نامه گاه با تردید در غرب مواجه می شد، اما بازتاب جاه طلبی های جدید در سیاست خارجی کشورهای خاورمیانه است. از زمان توافق، سطح تعامل آشکار میان اسرائیل و کشورهای عربی بی سابقه بوده است؛ از رزمایش دریایی مشترک در دریای سرخ گرفته تا توافقنامه های تجارت آزاد، این کشورها عزم خود را برای فراتر از شناخت صرف نشان داده اند.

 

درست است توافقنامه ابراهیم مناقشه اسرائیل و فلسطین را حل نمی کند، اما آنها حل موضوع فلسطین را پیش شرط توسعه روابط اسرائیل و اعراب نمی دانند. این موضوع بالقوه منطق برنامه های دیپلماتیک قبلی ازجمله توافقنامه اسلو تا طرح صلح اتحادیه عرب در سال 2002 را به چالش می کشد. در ماه مارس، اسرائیل میزبان نشست امنیتی در نقب با حضور وزیران امور خارجه بحرین، امارات و مصر بود و انتظار می‌رود به مجمعی عادی تبدیل شود. این اجلاس دوباره نشان می دهد تنها در دو سال چه اندازه چشم انداز منطقه با تغییر و تحول همراه شده است.

 

قابل توجه اینکه تحولات مذکور از داخل منطقه نشئت گرفته است و نه از خارج؛ هنوز نمی دانیم آیا پویایی هایی مانند آشتی میان بازیگران منطقه ای و عادی سازی روابط با اسرائیل ادامه خواهد داشت یا خیر و آیا واقعاً می توانند با یکدیگر همخوانی داشته باشند؟ اما این موارد نشان دهنده تمایل فزاینده کشورهای خاورمیانه برای شکل دادن به نظم منطقه ای بر مبنای شرایط خود و هر دو گرایش نشان دهنده آرزوهای آنها به سمت خودمختاری راهبردی است.

 

با وجود این، آنها تا دستیابی به استقلال فاصله زیادی دارند. در حوزه نظامی، شرکای ایالات متحده هنوز به شدت به حمایت و پشتیبانی واشنگتن متکی هستند و باید دید آیا ابتکارات دیپلماتیک محلی مانند نشست نقب می تواند در زمینه موضوعات منطقه ای مؤثر باشد یا خیر. به طور کلی گرایش بازیگران منطقه به سمت خودمختاری راهبردی است. هر چه آمریکا حضور خود را در منطقه کاهش دهد، تمایل بازیگران منطقه به خودمختاری راهبردی افزایش خواهد یافت.

 

خاورمیانه جدید چگونه بر منافع منطقه ای ایالات متحده تأثیر می گذارد؟ بعید است تنوع بخشی در سیاست های خارجی شرکای آمریکا در خلیج فارس با تمام انتظارات غرب مطابقت داشته باشد. اما واشنگتن نباید انتظار داشته باشد شرکای منطقه ای سیاستی را دنبال کنند که مبتنی بر ترجیحات خودشان نیست.

 

مطمئناً مبارزه با سازمان های تروریستی (به ویژه القاعده و دولت اسلامی عراق و شام (داعش) ) و نیز جلوگیری از گسترش سلاح های هسته ای در سراسر منطقه، اهداف اساسی باقی خواهند ماند و باید به طور واضح به متحدان و شرکا منتقل شوند. کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس چین را برای رونق اقتصادی خود بسیار ضروری می دانند. چان هنگ چی، سفیر سابق سنگاپور در ایالات متحده گفت: کشورهای منطقه را برای انتخاب میان دو گزینه زیر فشار قرار ندهید. ممکن است آنچه را که می شنوید دوست نداشته باشید.

 

این بیانیه در زمینه آسیای جنوب شرقی مطرح شد، اما در خاورمیانه امروزی نیز طنین انداز است. واشنگتن باید ابتکارات درون منطقه ای را تشویق کند که ممکن است تنش ها را کاهش دهد. قالب‌های کوچک چند‌جانبه مانند نشست نقف چیزی ایجاد می‌کنند که راهبرد امنیت ملی بایدن آن را «شبکه‌ای از مشارکت» می‌نامد. این می‌تواند به معماری امنیتی که مدت‌هاست در منطقه گم شده، سامان بدهد. این موضوع همچنین ممکن است تلاش های ایالات متحده را برای جلوگیری از بحران منطقه ای کاهش دهد.

 

به جای تحمیل روایت جنگ سرد و وادار کردن شرکای محلی به رعایت قوانین آن، بهترین راه برای واشنگتن در زمینه جلوگیری از تبدیل شدن خاورمیانه به نقطه کانونی رقابت با چین یا روسیه، تشویق چنین ابتکارات محلی است. هر چه بازیگران محلی نسبت به خودمختاری خود اطمینان بیشتری یابند، کمتر وسوسه خواهند شد تا خود را در دستور کار قدرت خارجی دیگر قرار دهند.

ارسال نظر
پربیننده ترین اخبار
یادداشت جمال سالمی، تحلیلگر الجزایری؛ / ۱ روز پیش

شاخص‌های فروپاشی اقتصاد رژیم صهیونیستی

یادداشت حسن حیدری، کارشناس مسائل اقتصادی؛ / ۱ روز پیش

چرخه نامطلوب حمایت و قیمت‌گذاری در اقتصاد